دل در میان دلبران امشب خدایا میکندگر مبتلای او شوی دانی چه برما میکندما در رهش چون مرغکان در خاک و خون پرپرزناناو در کنار دیگران ما را تماشا میکنددر کوی آن خوشآب و گل هرکس مرا بیند خجلآخر مرا دیوانه دل در شهر رسوا میکنددیگر ز دست سوز تب نهروز داریم و نهشبما مردهایم او بیسبب امروز و فردا میکندگر ره زند رندانهتر یک شب به جمع عاقلانآنجا هزاران عاشق دیوانه پیدا میکندتنها نه درد این و آن از فیض او یابد شفااینجا مسیح مرده را حتی مداوا میکندبا
بامداد دلحزین همچون غبارم ره نشیناز دست جوری کاین چنین آن سرو بالا میکند بهترین شعرهایی که خوانده ام...
ما را در سایت بهترین شعرهایی که خوانده ام دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : jeyhoon20a بازدید : 34 تاريخ : يکشنبه 5 آذر 1402 ساعت: 15:42